خب همين اول بايد بگيم كه اين كار به شدت اشتباهه . يعني اين باور غلط رو باز هم از اون دسته باورهاي غلطي ميدونيم كه توي جامعه رواج پيدا كرده و خب تنها با آگاهي ميشه حلش كرد .
البته يكبار حتما در مورد اين قوانين خود ساخته اي كه توي جامعه شكل مي گيره ، با هم صحبت مي كنيم.
اما فقط به همين نكته اشاره كنيم كه اين باورهاي غلط ، از روي نا آگاهي شكل نميگيره ، بلكه از روي يك نوع خود خواهي و تنبلي شكل مي گيره .
چطور ؟
افراد وقتي كه چيزي رو ياد مي گيرن ، در صورتي باهاش ارتباط برقرار مي كنن كه اون مسئله ي نو ، بتونه با ساختارهاي ذهني و رفتاريشون هماهنگ بشه .
در واقع ، يادگيري براي خيلي از افراد هيچ گاه به قصد تغيير و تحول نيست . بلكه اكثر موقع ها ، به قصد خودخواهي و يك جورايي به نفع سازي موارد انجام ميشه .
مثلا همين قانون جذب يا بحث سياست هاي زنانه يا از اون مهم تر بحث همسرداري .
يك سري افراد ميرن و در مورد اين مسائل اطلاعات كسب مي كنن و بعد به طور بسيار ناخودآگاهي دوس دارن كه اين علمي كه ياد گرفتن رو به نفع خودشون تموم كنن و كاري كنن كه با نازل ترين حد تلاش ، بشه بهش رسيد و اون رو به دست آورد و خب نمونش رو هم در بحث قانون جذب مي بينيم .
خيلي وقت ها توي سمينارها ، طرف مياد و ميگه كه من سيزده ساله كه بر طبق قانون جذب از خداوند خواستم كه يه خونه بهم بده . اما كائنات پاسخم رو نداده .
وقتي هم كه به كارهاش در اين سيزده سال نگاه مي كني ، مي بيني كه فقط خواستن رو خوب انجام داده ، كه اونم بعيد ميدونيم خوب انجام داده باشه.
پس اين باور غلط رو دور كنيد كه خواستن به تنهايي ، ميتونه شما رو به قانون جذب برسونه .
اگر دنبال تاثير قانون جذب توي زندگي هستيد ، بايد اين رو بدونيد كه خواستن و آرزوهاي ما بخش اول قانون جذب هست و بخش دوم به تفكرات و تصميمات ما بستگي دارن.
تفكرات و تصميمات ؟
بله درسته. تفكرات و تصميمات.
خب بزاريد يه جمع بندي تا اينجا داشته باشيم.
ما گفتيم كه قانون جذب ، قانونيه كه در كائنات نهادينه شده و همه ي انسان ها از اون بهره مي برن.
بعد بهتون گفتيم كه اين قانون ، قانون طلب و مطلوبه . يعني هر درخواستي از سمت ما در كائنات تاثير ميگذاره و كائنات هم به ما جوابشو ميده.
اما سوال مهمي كه بايد پرسيد اينه كه درخواست ها ما دقيقا چي هستند؟ از كجا نشات مي گيرند؟
اينجاست كه بايد بگيم تفكرات ، تصميمات و انتخاب هاي ما چيزيه كه آرزو و خواسته هاي ما رو شكل ميده.
پس با خيال راحت بايد بهتون بگيم كه :
خواسته ها و آرزوهاي ما يك بخش
و تفكرات ما و تصميمات ما ، بخش دوم و بخش اساسي قانون جذب رو شكل ميده .
در مورد خواسته ها و آرزوها ، خب تكليف معينه . چون كه همه ي ما ، همه ي ما انسان ها بي برو برگرد ، در دلمون خواسته هايي داريم كه اين خواسته ها زندگي ما رو تشكيل ميدن و به نوعي شوق ما براي زندگي كردن هستند.
اما مسئله ي مهمي كه اين وسط وجود داره اينه كه آيا ما براي خواسته هامون ، هدفي ، برنامه اي يا چيزي مشابه اين دو تعيين كرديم ؟
اينجاست كه مسئله ي تفكر به ميان مياد . جايي كه ما بايد بگيم ، هر هدف و خواسته اي ، نياز به تفكر داره و تفكر ، اصل اساسي در بحث قانون جذبه .
تفكر هر انسان ، در بحث خواسته ها و آرزوها ، به چند چيز منجر ميشه .
نكاتي مثل هدف گذاري
احساسات
برنامه ريزي
چيزيه كه ما نتيجه ي تفكر اعلام مي كنيم. در واقع ، تفكر كليد اصلي رسيدن ما به خواسته هاي منطقي ، آرزوهاي صحيح و هدف گذاري هاي درست در زندگي ماست.
اما راستش رو بخايد ، اين وسط يه مسئله اي وجود داره كه باز هم تفكرات اشتباه سرش زياده .
وقتي ما ميگيم تفكر يا احساسات ، همه خيال مي كنن كه هر فكري ، در حوزه ي قانون جذب ، فكر موثري محسوب ميشه ، اما بايد بگيم كه اينطور نيست .
انسان ها توي مسير فكر كردن ، هميشه با دو رويكرد مواجه هستند .
تفكرات مثبت ،
تفكرات منفي.
اين دو تا مسئله به شدت ميتونه در مسير رسيدن به خواسته هاي ما ، اونم در بحث قانون جذب تعيين كننده باشه .
وقتي ما ميگيم خواسته ها و آرزوها ، بخش اصلي نيستند ، دقيقا به همين قضيه مربوط ميشه . چه قضيه اي؟
هدايت كردن افكار در مسير رسيدن به خواسته ها از طريق قانون جذب .
بزاريد با يه مثال از خودم براتون بزنم كه اين مسئله رو به شدت براتون روشن كنه .
سالها پيش وقتي كه تصميم گرفتم ، در حوزه ي موفقيت وارد شم ، آرزو داشتم كه يه روزي در بزرگترين سالن هاي كشور و جهان ، برنامه داشته باشم و سخنراني هاي بزرگي انجام بدم .
هر روز بهش فكر مي كردم . هر روز براش برنامه ريزي مي كردم ، اما بعد از چند سال ، احساس كردم كه اين تفكرات من هيچ نتيجه اي نداره ؟
چرا؟
به اين دليل كه مطالعات من به حدي رسيد كه فهميدم ، من تمام مراحل رو درست رفتم ، جز يك مرحله . من خواسته رو مطرح كرده بودم . براش هدف گذاري كرده بودم . آرزوهامو با برنامه نوشته بودم ، اما چيزي كه بهش نرسيده بودم ، بحث كنترل كردن افكارم بود .
اره من هر روز فكر مي كردم اما 80 درصد تفكر من ، روي يك چيز تمركز داشت و اون چيزي نبود جز اينكه :
” اگر برم روي استيج نتونم حرف بزنم چي ؟ “
” اگر توي يه سالن بزرگ برنامه بگيرم و كسي به حرفم گوش نده و مخاطب نداشته باشم چي؟ “
” نكنه من صدام بگيره و ضايع بشم؟ “.
باور كنيد كه اين تفكرات در من وجود داشت و اين كليد حل مسئله ي من براي عدم موفقيت در قانون جذب بود .
جايي كه من تمام سعيمو كرده بودم ، ولي يه نكته رو رعايت نكرده بودم و اون بحث كنترل فكر و هدابت كردنش به سمت مثبت بود.
اگر ما ميخايم تاثير مثبت قانون جذب رو توي زندگيمون ببينيم. بايد با تمام وجود ، تفكراتمون رو كنترل كنيم و به سمت مثبت شدن هدايتش كنيم.
اين نكته رو نه تنها در قانون جذب ، بلكه ما تو بحث راز موفقيت هم گفتيم كه زماني ما به موفقيت و خواسته هاي درونيمون ميرسيم كه تمامي احساسات منفي ، تمامي نكات منفي ، تمامي باورهاي غلط رو از خودمون دور كنيم.
و در مقابل ، تفكر مثبت در مسير رسيدن به خواسته ها رو در خودمون نهادينه كنيم.
اين راهيه كه ما رو به قانون جذب و تاثير قانون جذب در زندگيمون ميرسونه . اين چيزيه كه موفقيت رو براي ما به همراه مياره .
جايي كه ما تفكر مثبت رو ايجاد كنيم. خواسته هامون رو حول اين تفكر مثبت عرضه كنيم و از اون مهم تر اين كه با ذهنيت مثبت ، تفكر مثبت و احساسات مثبت ، برنامه ريزي هاي لازم براي رسيدن به خواسته هامون رو دنبال كنيم.
باور كنيد ، وقتي كه اين كلمات رو مي نويسم ، احساس مي كنم كه راز هستي ، در اين كلمات نهفته است.
حالا كه بحث راز هستي رو در قانون جذب گفتم ، بزاريد يه نكته اي رو هم بگم كه خالي از لطف نيست .
من از چند سال پيش ، تصميم گرفتم كه يه دفتر شخصي داشته باشم و تمام آنچه كه به ذهنم ميرسه و بخشي از درونيات من هستش رو در اون بنويسم .
يه دفتري بود كه تقريبا نوشته هاي شخصيم توش بود .
وقتي خواستم اين مقاله رو بنويسم ، يه سري به اين دفتر شخصي زدم و بطور اتفاقي با نوشته اي برخورد كردم كه عنوانش :
” راز قانون جذب ” بود.
شايد اين اولين باري باشه كه بخشي از نوشته هاي شخصيم رو با كسي به اشتراك مي گذارم ، اما دوست دارم كه شما دوست و مخاطب عزيزي كه اين سايت رو مي خونيد ، با اين بخش از تفكرات من نسبت به راز قانون جذب آشنا بشيد.